2 آذر 1387 / 23 ذیقعده 1429 / 22 نوامبر 2008

انتشار عكس موسيونوژ بلژيكي مدير كل گمرك ايران با لباس روحانيت شيعه در مجلس لهو و لعب، خشم مردم متدين و علما را برانگيخت. در اين ميان، كوبنده‏ترين و مؤثرترين اعتراض از جانب سيد عبداللَّه بهبهاني، عالم بزرگ تهران، مشاهده شد. مظفرالدين شاه در پي اعتراضات سهمناك بهبهاني، نامه‏اي به او نوشت و به برآوردن خواسته‏هاي وي تعهد سپرد. اما با آرام شدن مردم و فروكش كردن هيجان‏هاي نخستين، اقدامي از سوي شاه قاجار در اين باره صورت نگرفت و اين بار، بهبهاني مصمم شد تا به همراهي ديگر علما، نهضت را شوري تازه ببخشد. براين اساس، مقصود خود را با علماي نامدار و بزرگ تهران در ميان گذاشت كه در اين ميان تنها سيد محمد طباطبايي اظهار داشت كه به خاطر مشروطه، حاضر است بهبهاني را همراهي كند. آيت‏اللَّه بهبهاني نيز همكاري طباطبايي را مغتنم شمرد و دوم آذر 1284ش به منزل طباطبايي رفت و پس از مذاكره، هم‏پيمان و متّفق شدند كه در مبارزه عليه استبداد و ظلم حكومت تا رسيدن به هدف اصلي يعني مشروطه، از ياري يكديگر باز نايستند. اين نشست كه به پيمان "سيدين سندَين" معروف شد، در تاريخ مشروطيت اهميتي بس بزرگ يافت تا جايي كه رشد نهضت مشروطه‏خواهي را به آن دو بزرگوار دانسته‏اند. بهبهاني شخصيتي بي‏باك، شجاع و سرسخت بود و طباطبايي، عالمي متقي، پاك دامن، آگاه به علوم زمان و اوضاع سياسي جهان. در واقع، دو ويژگي ممتازي كه هر رهبر براي پيروزي نهضت بدان نيازمند است، يعني سازش ناپذيري و درايت، به وسيله اتحاد بهبهاني و طباطبايي حاصل شد و پيروزي‏هاي بعدي را ممكن ساخت تا به مشروطه دست يافت.
روز دوم آذر 1357، در مشهد تظاهرات آرامي از طرف مردم به وقوع پيوست و تظاهركنندگان وارد صحن حرم امام رضا(علیه السلام) شدند. ناگهان نظاميان رژيم، مردم را به گلوله بستند و عده‏اي از مردم مبارز جان خود را از دست دادند. گلوله باران بارگاه مقدس حضرت ثامن الحجج(ع) خشم مردم را چندين برابر كرد و عكس العمل علما را به بار آورد. حضرت امام خميني(ره) طي پيامي متذكر شدند: دولت ياغي نظامي، به امر شاه، تر و خشك را به آتش كشيده و يكي از بزرگ‏ترين ضربه‏هاي اين جنايتكار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس علي بن موسي الرضا صلوات اللَّه عليه است. پس از آن، امام، روز پنجم آذر را عزاي عمومي اعلام نمودند. متعاقب پيام امام، ساير آيات عظام و مراجع تقليد نيز پيام‏هايي در محكوم كردن عمليات نظاميان در مشهد فرستادند و روز عزاي ملي را تاييد و بر آن تأكيد نمودند.
مهدي خالدي موسيقي دان با سابقه در هفتاد و يك سالگي در تهران درگذشت. خالدي موسيقي را نزد استاد صبا آموخت و پس از ايشان دومين نوازنده‏اي است كه در راديو به تكنوازي پرداخت. استاد خالدي به مدد هوش فراوان خود در مدتي كوتاه تمام رديف‏ها را آموخت و به جز سبك استاد صبا، شيوه‏هاي ديگري نيز در نواختن ويلن ابداع كرد كه هم اكنون توسط نوازندكان و اهل فن نواخته مي‏شود.
استاد دكتر محمدحسن لطفي تبريزي، مترجم آثار فلسفي و محقق بنام آثار افلاطون، در سال 1298 ش در تبريز به دنيا آمد. وي پس از گذراندن دروس ابتدايي و متوسطه راهي تهران شد و پس از اخذ ليسانسِ حقوق از دانشگاه تهران، مدرك دكتراي خود را از آلمان گرفت و از سال 1329 تا پيروزي انقلاب اسلامي به وكالت پرداخت. دكتر لطفي تبريزي پس از آن، عمر خود را وقف خواندن و نوشتن و ترجمه آثار فلسفي نمود و با تسلطي كه به زبان‏هاي آلماني، انگليسي و فرانسوي داشت، در زمره بهترين مترجمان آثار فلسفي قرار گرفت. وي در طي مدت نزديك به چهل سال ترجمه آثار كلاسيك و متون اصلي فلسفه، آثار متعددي به وجود آورد كه زندگي و آثار افلاطون، دوره آثار افلاطون، فرهنگ رنسانس و خاطرات سقراط از آن جمله‏اند. سرانجام استاد لطفي تبريزي در حالي كه عمري را به خدمات ارزشمند علمي سپري كرده بود در دوم آذر 1378 ش در هشتاد سالگي بدرود حيات گفت و دربهشت زهرا آرميد.
غلام حسين درويش خان معروف به درويش خان از موسيقي دانان بزرگ ايران بدرود حيات گفت. درويش خان در كودكي نواختن سه تار و بعد تار را نزد پدر آموخت. درويش خان ساختمان سه تار را استادانه تكميل كرد و يك سيم به پنج سيم آن افزود و آن را به صورت متداول امروز درآورد. همچنين درويش خان پيش درآمدهاي بديع ابداع كرد كه گامي مؤثر در راه پيشرفت موسيقي ايران بشمار مي‏رود. استاد به تصنيف توجه بيشتري داشت و به آن رونقي تازه بخشيد. درويش خان موسيقي سنتي را از دربار اميران و سلاطين به ميان مردم آورد و در كلاس خصوصي خود به احوال شاگردان مستمند و با استعداد خود رسيدگي مي‏كرد.
« ابن نجّار» مورخ و محدث و اديب شافعي مذهب دربغداد بدنيا آمد. او تا سال624هجري قمري: با مسافرتهاي متعدد به شهرها و سرزمينهاي مختلف ازدانش علماي بسياربهره برد و سرانجام خود ازعلماي پرآوازه روزگارشد. ابن نجارازاطلاعات تاريخي و شرح حال رجال كه دراين سفرها گردآورده بود براي تأليف كتابهاي خود استفاده كرد. ازآثارابن «نجارمَناقِبُ الاِمامُ الشّافِعي و اَلدُّرَةُ الثَّمينَةُ في تاريخِ المَدينه » را مي‎توان برشمرد.
«قاضي ابوبكراحمدبن طَيِّب » ملقّب به باقِلاني ازمتكلمان عهد عَضُدُ الدّوله ديلمي دربغداد درگذشت. وي تحصيلات مقدماتي را درزادگاهش بصره به پايان رساند و سپس دربغداد سكونت اختياركرد. باقِلاني ازحاميان فرقه اشعريه بشمارمي‎رفت و به بحث و جدل علاقمند بود. او همواره با شيخ مفيد به بحث و مناظره مي‎پرداخت اما هميشه درپايان بحثها شوريده و مبهوت مي‎ماند. ازجمله آثارباقِلاني «اِعجازُ القُرآن، اَسرارُ الباطِنيَّه و هِدايَةُ المُستَرشِدين» را مي‎توان ذكركرد.
« ابوعبدالله حسين بن منصور» ملقّب به حلاّج عارف و صوفي مشهوربه دستورمقتدرعباسي كشته شد. او دربيضا درمحلي نزديك استخرفارس متولد شد. اما درواسط عراق پرورش يافت. حلاّج ازاوايل جواني به زهد و رياضت روي آورده بود ازاين رو نزد «سهل بن عبدالله تُستَري» رفت و مدت دوسال نزد وي شاگردي كرد. سپس همراه استاد خود به بصره تبعيد شد. پس ازآن سفرهاي بسياركرد و عاقبت به اهوازرفت. حلاج درسال297هجري قمري دستگيرشد و يكسال بعد اززندان گريخت و اين باربه شوش رفت. اما مجدداً دستگيرشد و بدستورمقتدر و با قضاوت ابوعَمرو، خون حلّاج ريخته شد. حسين حلاج رادر چنين روزي به دار آويختند و سرش را ازتن جدا كردند. كتابها و اشعاري را به حلاج نسبت مي‎دهند كه «قرآنُ القُرآن و ديوان اشعار»ازآن جمله‎اند.
«زُبَيربن بَكّار» ازعلماي نامدارمدينه درگذشت. وي مدتي سمت قضاوت شهرمقدس مكه را به عهده داشت. ابن بكاربرنَسَب نامه‎هاي قريش وقوف كامل داشت و كتابي دراين باره نوشت كه به نَسَب قريش مشهوراست. ازديگرآثاراو« اَخبارُ الحَرَب و اَلاُوس و الخَزرَج» را مي‎توان نام برد.
يهوديان طايفه‏ي بني‏قريظه كه با مسلمانان مدينه، پيمان دفاعي برقرار كرده بودند، پس از هجوم جبهه‏ي متحد استكبار، متشكل از يهوديان، مشركان قريش و طوايف ديگر عرب به شهر مدينه و وقوع نبرد سرنوشت ساز خندق (جنگ احزاب)، نسبت به مسلمانان، مرتكب خيانت شده و موجب تقويت جبهه‏ي كفر و شرك و تضيعف روحيه‏ي مسلمانان مدينه گرديدند. به همين جهت، پس ازپيروزي مسلمانان درجنگ احزاب با قهرماني‏هاي مولاي متقيان امام علي‏بن ابيطالب(علیه السلام)، مسلمانان به فرمان پيامبراكرم(ص) بلادرنگ به سوي قلعه‏ي بني‏قريظه رهسپار گرديدند و آنان را به مدت 15 (و به روايتي 25) روز در محاصره‏ي خويش گرفتند. سرانجام سران طايفه‏ي بني‏قريظه چاره‏اي جز تسليم نديده و به داوري سعدبن‏معاذ يكي از صحابه‏ي بزرگ پيامبر، رضايت دادند. سعدبن معاذ، اشد مجازات را كه قتل مردان جنگي قبيله بود براي آنان پيشنهادنمود كه مورد پذيرش پيامبر اكرم(ص) واقع گرديد. به اين صورت، فتنه و خيانت، از ريشه خشكانيده شد و شرّ يهود از سر مسلمانان كوتاه گرديد.
درجريان جنگ جهاني دوم كشورلبنان به استقلال رسيد. لبنان بعد ازخروج ازتسلط عثماني بنابر تصميم جامعه مللي تحت سرپرستي فرانسه قرارگرفت. اما سرانجام فرانسه درسال1943ميلادي استقلال لبنان را برسميت شناخت. قابل توجه است كه درزمان نفوذ فرانسوي ها درلبنان، فاصله طبقاتي ميان مسيحيان ثروتمند و عربهاي مسلمان بسيار زياد شده بود. لبنان درخاورميانه واقع و با سوريه و رژيم اشغالگر صهيونيستي مرز مشترك دارد.
توماس اديسون مخترع برق گرامافون را اختراع كرد. گرامافون اديسون ازيك استوانه با پوشش نازكي ازقلع ساخته شده بود كه با كمك دست به چرخش درمي آمد. به هنگام صحبت درلوله استوانه اي شكل عملياتي درآن صورت مي گرفت و درنتيجه ارتعاشهاي مكانيكي صدا ضبط مي شد. اديسون براي اختراع گرامافون 7سال آزمايش و تحقيق كرد.
ماري آن ايوانْسْ معروف به جورج اليوت، داستان‏سراي پرآوازه انگليسي در 22 نوامبر 1819م در اين كشور به دنيا آمد. وي در 16 سالگي مدرسه را رها كرد و به اداره خانه و املاك پدر پرداخت. او زبان‏هاي يوناني، لاتيني، آلماني و ايتاليايى را فرا گرفت و به فرهنگ خويش وسعت بخشيد. اليوت در جواني بر اثر تزلزل مذهبي، از انجام فرايض ديني دست باز داشت و باورش را نسبت به مسيحيت از دست داد، با اين حال، هرگز ريشه‏هاي عميق اخلاقي در وجودش سستي نيافت. اليوت كار ادبي را با ترجمه كتاب زندگي مسيح(ع) در دهه 1840م آغاز كرد كه در تيراژ زيادي به چاپ رسيد. اليوت در برخي كارهاي بعدي خود به اين نكته تاكيد مي‏كرد كه بشر به هنگام رنج بردن، تنها از راه‏هاي داشتن و بذل محبت و كمك به ديگران مي‏تواند درداي خود را تسكين بخشد. وي در داستان‏هاي خود، هم‏دردي صميمانه‏اي با مردم تيره‏روز ابراز مي‏كند. زندگي، بحران‏هاي روحي و عذاب‏هاي وجداني آنان را شرح مي‏دهد و از راه واقع‏بيني و تحليل دقيق خصوصيت‏هاي اخلاقي مردم شهرستان و طبقه‏هايى كه با زبان و افكارشان از نزديك آشناست در بياني طنزآلود و پرجاذبه، به داستان‏نويسي در انگلستان غناي فراوان مي‏بخشد. در واقع جورج اليوت را مي‏توان راه‏گشاي داستان‏نويسي جديد در انگلستان به شمار آورد. وي در نگارش داستان‏هاي خود، بيشتر از يك نويسنده، يك نقاد روشن‏گر و موشكاف بود و در زندگي خصوصي خود نيز، بيشتر از آنكه يك نويسنده به چشم بيايد، يك آموزگار بود. درباره آثار جورج اليوت، نقدهاي فراواني شده است و او را تنها كسي دانسته‏اند كه مقامي پس از چارلْزْ ديكنزْ، نويسنده شهير هم وطنش پيدا كرده و نفوذي غيرقابل انكار بر نويسندگان پس از خود نهاده است. از جورج اليوت آثار متعددي برجاي مانده كه مطالعه‏اي در زندگي شهرستان در 4 جلد، رامُله در 3 جلد، آسياي روي نهر در 3 جلد و آدام بيد در 3 جلد از آن جمله‏اند. ماري آن اِيوانْسْ معروف به جورْج اليوت، سرانجام در 15 آوريل 1880م در 61 سالگي درگذشت.
آندره ژيدْ، نويسنده معروف فرانسوي در 22 نوامبر 1869م در پاريس به دنيا آمد. داشتن پدري پروتستاني و مادري كاتوليك باعث ايجاد فضايى خشك ومتعصبانه در خانه آنان شده بود، از اين رو تعليمات كليسا چنان در نظرش خشك و خشن جلوه كرد كه از آن گريزان شد. آندره در دوران تحصيلات خود، به عنوان محصلي كودن مورد شماتت قرار مي‏گرفت و در سال پنجم دبستان بر اثر سوء رفتار از دبستان اخراج شد. با اين حال، او جواني درون‏گرا به حساب مي‏آمد و با مطالعه فراوان آثار تمامي شاعران، اطلاعات وسيعي به دست آورد. ژيد در سال‏هاي بعد با انتشار اولين كتاب خود، به مجامع ادبي راه يافت و با برخي شخصيت‏هاي ادبي فرانسه آشنا شد. در اين كتاب داستاني كه اثر پس از مرگ ناميده مي‏شود، بحران روحيِ آغاز شده در وي مطرح مي‏گردد. او گرايش‏هاي تند سوسياليستي داشت و در فرانسه نيز به همين گرايش‏ها مشهور بود. ژيد سفرهايى به قاره افريقا و اتحاد جماهير شوروي سابق انجام داد. اما كتابي كه پس از بازگشت از شوروي سابق نگاشت. نقطه آغاز جدايى و فاصله احزاب كمونيستي اروپا از حزب كمونيست شوروي شد. ژيد در اين كتاب، موارد اصلي انحرافات حزب كمونيست شوروي از خط سوسياليسم را متذكر شد و اين حزب را محكوم به فنا دانست. با انتشار كتاب بازگشت از شوروي، آندره ژيد بيش از هر سياست‏مدار فرانسوي در افشاي ماهيت كمونيستي شوروي و رواج تنفر و بيزاري از مسكو در قاره اروپا ايفاي نقش نمود. مكاتب و شخصيت‏هاي ادبي، آثار آندره ژيد را به سه دوره تقسيم نموده‏اند. دوره اول آثار ژيد با محوريت سمبوليسم يا نمادگرايى كه مبتني بر بيان مقصود از طريق كنايه و اشاره است، مي‏باشد. دوره دوم آثار او نشانگر رويكرد به زندگي و عشق و علاقه نسبت به آن است و دوره سوم كه در حقيقت پس از جنگ جهاني اول آغاز مي‏شود، دوره‏اي است كه آندره ژيد شخصيت شناخته شده‏اي در جهان به حساب مي‏آيد. از ژيد بيش از هشتاد اثر به جاي مانده كه مهم‏ترين آن‏ها عبارت است از: مائده‏هاي زميني، آهنگ روستايى، تربيت زبان، باتلاق‏ها و مائده‏هاي تازه. وي معتقد بود كه تكليف هر نويسنده يا شاعر بزرگ آن است كه در مدت عمر خود، حداقل يكي از آثار نويسندگان يا شاعران ناميِ ساير ملل را به زبان خود ترجمه نمايد. بر همين اساس در اواخر عمر خود، هَملِت اثر شكسپير اديب شهير انگليسي را به فرانسه ترجمه نمود. آن‏چه در تمامي آثار آندره ژيد به چشم مي‏خورد آن است كه او با نگراني در جستجوي حقيقت ذات خود است و پيوسته به عالم مطلق انديشه مي‏نگرد. ژيد هرگز از جستجوي آزادي اخلاقي و اجتماعي و رهايى از قيد و بند مذهب و سنت دست نكشيد و از پيروزي جستن بر رياكاري باز نايستاد. در واقع وي معتقد بود نويسنده واقعي كسي است كه برخلاف جريان و مسير و شرايط و مقتضيات زندگي و جامعه شنا كند. ژيد تا زنده بود بي‏مهابا و گستاخانه و بي‏توجه به پيامدهاي اين روش، هر چه مي‏خواست انجام مي‏داد. ژيد استاد نثر فصيح است و از اين جهت نيز از نفوذي عظيم برخوردار بود. ژيد در اواخر عمر، روز به روز در قلمرو ادبيات به پيشرفت‏هاي سريعي دست يافت و در سال 1947م به دريافت جايزه ادبي نوبل نائل آمد. آندره ژيد سرانجام در 19 فوريه 1951م در 82 سالگي درگذشت.
جان اف كِنِدي سي و پنجمين رئيس جمهور امريكا در 29 مه 1917م در ايالت ماساچوست امريكا متولد شد. كندي پس از طي تحصيلات خود، در جريان جنگ جهاني دوم به عنوان افسر نيروي دريايى امريكا عليه ژاپن شركت كرد و پس از پايان جنگْ وارد فعاليت‏هاي سياسي شد تا اين‏كه در سال 1953م، به سناتوري دست يافت. او در سال 1960م از طرف حزب دموكرات، نامزد رياست جمهوري گرديد و با اختلاف ناچيزي با رقيب خود، در 43 سالگي به كاخ سفيد راه يافت. كِنِدي به عنوان جوان‏ترين رئيس جمهور امريكا، بلافاصله پس از آغاز كار از لزوم حاكميت آن‏چه وي آن را دموكراسي و آزادي مي‏ناميد در كشورهاي جهان به ويژه دولت‏هاي متحد امريكا سخن به ميان آورد و بر آن تاكيد نمود. كِنِدي طرح‏هاي اصلاح‏طلبانه‏اي را در صحنه داخلي و خارجي دنبال مي‏كرد. وي تصميم گرفته بود كه به جنگ سرد فزاينده ميان امريكا و شوروي كه بعد از جنگ جهاني دوم آغاز شده بود پايان دهد، بنابراين طرح‏هاي اصلاح‏طلبانه‏اي را در سياست خارجي به اجرا درآورد. اين طرح‏ها كه بعدها به استراتژي صلح كِنِدي معروف شد، متضمّن ايجاد فضاي تفاهم با شوروي بود. او هم‏چنين در راستاي همين ديدگاه خود خواهان ايجاد اصلاحات سياسي و اقتصادي در كشورهاي جهان به عنوان گامي در جهت هدايت جهان به سوي آن‏چه صلح نام گرفته بود، گرديد. دكترين كندي، تمام تأكيدش را متوجه كشورهاي ثروت‏مند نفت‏خيز جهان سوم كرده بود. اين دكترين، همان انقلاب سفيد و زرد و بنفش در بسياري از كشورهاي ثروت‏مند خاورميانه و امريكاي لاتين بود كه به اجرا گذارده شد. ايجاد اصلاحات در نظام سياسي و اقتصادي كشورهاي ثروت‏مند و نفت خيز جهان سوم به منظور تضمين دوام و بقاي دولت‏هاي وابسته به كاخ سفيد، خمير مايه اين دكترين محسوب مي‏شد. در ابتداي به قدرت رسيدن كِنِدي، به وضوح مشخص بود كه وي در مقايسه با دو رئيس‏جمهور قبلي، نسبت به اردوگاه شوروي، سياست مسالمت‏آميزتري در پيش خواهد گرفت. اما پس از چندي حوادثي پيش آمد كه رابطه رو به رشد دو ابرقدرت شرق و غرب را به تيرگي كشاند. در اين رابطه و از مهم‏ترين حوادث دوران حكومت كندي، واقعه خليج خوك‏ها بر ضد كوبا براي سرنگوني فيدل كاسترو رهبر اين كشور و نيز بحران موشكي با شوروي بر سر كوبا مي‏باشد. ماجراي شكست افتضاح‏آميز خليج خوك‏ها، پيامد مطلوبي براي امريكائيان نداشت. زيرا گذشته از آن كه بر شخصيت سياسي آنان لطمه شديدي وارد ساخت و حكومت واشينگتن را به عنوان حامي تروريسم در صحنه بين المللي معرفي كرد، سرازير شدن تعداد زيادي موشك‏هاي قاره پيماي روسي به داخل خاك كوبا را نيز به همراه داشت. از ديگر دلايل تيرگي روابط امريكا و شوروي در دوران رياست جمهوري كندي، احداث ديوار برلين در حد فاصل دو بخش شرقي و غربي پايتخت آلمان در 13 اوت 1961م بود. علاوه بر آن، در تمام طول دوران حكومت كندي، تشنج بين دو بخش ويتنام شمالي و جنوبي ادامه داشت كه در نهايت به اعزام هزاران نيروي امريكايى به ويتنام جنوبي در زمان كندي و آغاز جنگ خونين ويتنام، پس از كندي انجاميد. جان فيتز جرالد كندي سرانجام در 22 نوامبر 1963م در حالي كه هنوز يك سال به پايان دوره 4 ساله رياست جمهوريش باقي مانده بود در 46 سالگي در شهر دالاس در ايالت تگزاس به ضرب گلوله يك مهاجم به قتل رسيد. قتل كندي يكي از اسرارآميزترين ترورهاي سياسي در تاريخ جهان است كه راز آن پس از گذشت ده‏ها سال هنوز فاش نشده است. هرچند پس از مرگ كِنِدي شخصي را به عنوان متهم بازداشت كردند ولي او نيز دو روز بعد به هنگام انتقال به زندان به قتل رسيد و قاتل او هم بعداً در زندان درگذشت. به اين ترتيب ماجراي قتل كندي و توطئه‏اي كه در پشت سر آن بود لوث گرديد و پرونده اين ترور بسته شد.
منطقه خليج فارس طي سال‏هاي طولاني، محل حضور بيگانگان استعمارگر بود و در اين ميان، انگلستان به عنوان استعمار پير، در طول قرن‏هاي متمادي، منطقه خليج فارس را محل تاخت و تاز خود قرار داده بود. وقوع جنگ جهاني دوم، تغيير و تحول در عرصه روابط بين‏الملل، شكل‏گيري قدرت‏هاي جديد سياسي، اعتراضات جهاني به مقوله استعمار علني و اوج‏گيري قيام‏هاي استقلال طلبانه باعث شد تا انگلستان به استعمار و حضور علني در مناطق جهان پايان دهد. در اين ميان، انگلستان ضمن به جا گذاشتن جاي پا در اين مناطق، به آنها خودمختاري و سپس استقلال اعطا مي‏كرد. اين امر در خليج فارس به صورتي ديگر جلوه نمود. از يك طرف امريكا جاي‏گزين انگلستان شده بود و از سوي ديگر، بحرين به تحريك انگلستان، عَلَم استقلال و جدايى از ايران برافراشته بود. در اين زمان، استراتژي ايران بر مذاكره پيرامون جزاير سه‏گانه ابوموسي، تنب كوچك و تنب بزرگ قرار گرفته بود و پيشنهادات مختلف ديگر از جمله غيرنظامي كردن جزاير و يا اجاره طولاني مدت آنها، مورد بررسي قرار مي‏گرفت. در اين بين، انگلستان طي برنامه‏اي خروج از خليج فارس را در 22 نوامبر 1971م عملي كرد و مشكلات مرزي و از جمله اختلافات ايران و اعراب را باقي گذاشت. يكي از نتايج برنامه‏ريزهاي انگلستان، دخالت سازمان ملل و همه‏پرسي مردم بحرين براي استقلال در 15 اوت 1971م، بود كه در نهايتْ به استقلال و جدايي بحرين از ايران منجر شد.
 

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله